نازنیننازنین، تا این لحظه: 20 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

نازنین

نازنینم دست از قضاوت کردن دیگران بکش تا آرامش را تجربه کنی

قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن . از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم اشکهایی را بریز که من ریختم دردها و خوشیهای من را تجربه کن ... ......سالهایی را بگذران که من گذراندم روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن همانطور که من انجام دادم ... بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی
22 مهر 1392

بدون عنوان

نازنینم     هرگاه احساس کردی که گناه کسی آنقدر بزرگ است که نمی توانی   او را ببخشی، بدان که اشکال در کوچکی قلب توست   نه در بزرگی گناه او...   ...
22 مهر 1392

بدون عنوان

نازنینم         همـــــه رنگهــــا زیــباســـــت             جــز                          " دو رنــــــــــگــــی " ...
22 مهر 1392

بدون عنوان

نازنینم   اِهدا كردن، شادی بزرگی است. به تدریج كه یاد می‌گیری كه از صمیم قلب موهبت‌ها و استعدادهایت را بخشش كنی – هر كسی موهبت‌ها و استعدادهای زیادی در درجات مختلف دارد – بزرگتر و زیباتر میشوی. اگر كه طبیعتی شاد و با نشاط داری كه هر كجا كه میروی می‌درخشد، همان هزار برابر به تو برمی‌گردد، چرا كه همه به چنین طبیعتی جواب می‌دهند. همیشه به خاطر داشته باش كه: "همانی را كه كاشته‌ای دِرو خواهی كرد." اگر كه انتقاد، بی‌تحملی، نادرستی و منفی‌گرایی كاشتت باشد، همین‌ها را هم دِرو خواهی كرد، چرا كه چیزهایی خواهند بود كه به خودت جذب میكنی. چرا از همین الآن شروع به پ...
22 مهر 1392

انتظار و توقع از دیگران

روزی حکیم پیری در راه مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود. علت ناراحتی او را پرسید. مرد پاسخ داد: ای حکیم در راه که می‌آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم. جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم. توقع و انتظار چنین رفتاری را از او نداشتم. حکیم گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است... آیا چنین رفتاری ناراحت کننده نیست؟ حکیم دانا پرسید: اگر در راه کسی را می‌دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می‌پیچد. آیا از دست او دلخور و رنجیده می‌شدی ؟ مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی‌شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی‌شود. حکیم دانا پرسی...
21 مهر 1392

نازنین جونم تولدت مبارک

بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا ...
20 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نازنین می باشد